امیر قافله ی عشق

**شاید این جمعه بیاید ،شاید **

**شاید این جمعه بیاید ،شاید **

امیر قافله ی عشق

جان و دل عاشقان نذر ولای علی
نذر علمدار عشق حضرت سید علی

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
پیوندها

۱۳:۳۵۲۴
فروردين

 

آقای من !

مولای غریب من !

ای مسافر بیابان تنهایی من !

من از تصویر این غربت و غم  ناتوانم .

از کجا آغاز کنم ؟ از خود بگویم یا از دیگران ؟ از خود آغاز می کنم که اگر هر کس از خود شروع کند، امر فرج اصلاح خواهد شد !

می خواهم به سوی تو برگردم، یقین دارم بر گذشته های پر از غفلتم کریمانه چشم می پوشی، می دانم توبه ام را قبول می کنی و با آغوش باز مرا می پذیری، می دانم در همان لحظه ها، روز ها و سالهای غفلت هم، برایم دعا می کردی. من از تو گریزان بودم اما تو چون پدری مهربان دورادور مرا زیر نظر داشتی ......  .

البته که، ما مولای متقیان حضرت امیرالمؤمنین(ع) را به حق اول مظلوم عالم می دانیم .

هر ساله در ایام فاطمیه به یاد مصائب و مظلومیت حضرت فاطمه (س) اشک ماتم می ریزیم .

به هر مناسبت و در هر مصیبتی بر مظلومیت سیدالشهداء(ع) و اهل بیت مکرمش می گرییم .

شنیدن نام قبرستان بقیع ما را از خود بی خود می کند و اندوه را بر دلهایمان می نشاند !!

بر غربت امام موسی بن جعفر(ع) در سیاهچالهای بغداد اشک غم از دیدگان جاری می سازیم .

با تمام وجود آماده زیارت امام رضا(ع) می شویم و ایشان را غریب الغربا می نامیم !

امام دهم و یازدهم را عسکریین لقب داده ایم و مظلومیتی بالاتر از این برای آنها قابل تصور نمی دانیم .

اما  اما ........ به غربت امام زمانمان کمتر اندیشیده ایم یا اصلا فکر نکرده ایم !!!!

ای کاش مهد کودکم مهد آشنایی با تو بود، ای کاش در کلاس اول دبستان، آموزگارم الفبای عشق تو را برایم هجی می کرد و نام زیبای تو را سرمشق دفترچه تکلیفم قرار می داد .

در دوره راهنمایی، هیچکس مرا به خیمه سبز تو راهنمایی نکرد !

در سالهای دبیرستان، کسی مرا با تو که مدیر عالم امکان هستی، پیوند نزد !

در کتاب جغرافیای ما، صحبتی از ذی طوی و رضوی نبود ! (دعای ندبه

در کلاس تاریخ، کسی مرا با تاریخ غیبت، غربت و تنهایی تو آشنا نساخت !

در درس دینی، به ما نگفتند باب الله و دیان دین ، حق تویی !! (آل یاسین

دریغ که در کلاس ادبیات، آداب ادب ورزی به ساحت مقدس تو را گوش زد نکردند !!

افسوس که در کلاس نقاشی، چهره مهربان تو را برایم به تصویر نکشیدند !

چرا موضوع انشای ما به جای علم بهتر است یا ثروت، از تو و ظهور تو و روشهای جلب محبت تو نبود ! ؟ مگر نه اینکه بی تو، نه علم خوب است و نه ثروت ؟

کاش در کلاس زبان خارجی، زبان گفتگو و زبان ارتباط با تو را نیز که آشناترین و دیرینه ترین مونس فطرتهای بشری، به ما می آموختند .

در کلاس جغرافی قطب شمال و جنوب و در کلاس علوم قطب مثبت و منفی آهن ربا  و خواص آن را شناختم، اما ندانستم که قطب عالم امکان تو هستی و چرا تو را به این صفت می نامند ؟ (السلام علیک یا قطب العالم

با مثبت بینهایت و منفی بینهایت در ریاضیات آشنا شدم. آن زمان کسی از این مفاهیم برایم مصداق عینی ترسیم نکرد. بعدها متوجه شدم که شما خاندان، اصل و منشأ همه زیبائیها و سرچشمه تمام خوبیها و معدن همه خیرات عالم هستید .

در کلاس شیمی وقتی سخن از چرخش الکترونها به دور هسته اتم به میان می آمد، اشارتی کافی بود تا من بفهمم تمام عالم هستی و ماسوی الله به گرد وجود شریف تو می چرخند .

ای کاش در کنار انواع و اقسام فرمولهای پیچیده ریاضی، فیزیک، و شیمی فرمول ساده ارتباط با تو را نیز به من یاد می دادند !

یادم نمی رود از کتاب فارسی، حکایت آن حکیم را که گذارش به قبرستان شهری افتاد و دید که روی همه قبرها سن فوت شدگان را  3 و 4 و 5 سال و مانند آن نوشته اند. پرسید آیا اینان همگی در طفولیت از دنیا رفته اند ؟ گفتند در این شهر، سن هر کس را معادل سالهایی از عمرش که در پی کسب علم بوده است محاسبه می کنند . کاش همانروز دبیر ادبیات ما گریزی به حدیث معرفت امام ( من مات و لم یعرف ............. ) می زد و می گفت که در تفکر شیعی، حیات حقیقی در توجه به امام عصر و معرفت و محبت و مودت او و مهمتر از آن، در برائت از دشمنان او معنا می شود .

درس فیزیک، قوانین شکست نور را به من آموخت، ولی نفهمیدم نور خدا  تویی و مقصود از یهدی الله لنوره من یشاء ... (35 نور) نیز تویی، از سرعت سرسام آور نور برایم گفتند اما اشاره نکردند که شعاع دید معصوم تا کجاست و نگفتند که امام در یک لحظه می تواند تمام عوالم و کهکشانها را از نظر بگذراند و از احوال همه ساکنین زمین و آسمان با خبر شود .

وقتی برای کنکور درس می خواندم، کسی مرا برای ثبت نام در دانشگاه معرفت و محبت امام زمان (ع) تشویق نکرد !!

از فضای نیمه بسته مدرسه که وارد دانشگاه شدم، وضع از این هم اسف بار تر بود . بازار غرور و نخوت پر مشتری بود و اسباب غفلت، فراوان و فراهم !! مولای من در آنجا هم کسی برایم از تو سخن نگفت ! پرچمی به نام تو افراشته نبود ! کسی به سوی تو دعوت نمی کرد ! هیچ استادی برایم اوصاف تو را بیان نکرد ! کارکرد دروس معارف و تاریخ اسلام، جبران کسری معدل دانشجویان بود !!! در آن عرصه نیز تو سهمی نداشتی و غریب و مظلوم همچنان از یاد رفته بودی .

اینک اما ... اما

در عمق ضمیر خود، تو را یافته ام، چندی است با دیده دل تو را پیدا کرده ام، در قلب خویش گرمای حضورت را با تمام وجود حس می کنم، گویی دوباره متولد شده ام ! یادم می آید قبل از مشرف شدن به مشهد از دوستی حاجتهایش را سوال کردم، فقط و فقط او،  از من خواست که دعا کنم سرباز شما باشد !! که من هم همان لحظه آرزو کردم ای کاش من هم  شستن و اتو کشیدن لباسهای سربازان آن فرمانده را بر عهده داشته باشم  !!!! مهدی جان شاید همین شد که تو برایم مهم و مهمتر شدی !! نمی دانم ؟!

ولی می دانم که، زندگی بدون تو که امام عصر و زمانه ای مردگی است و اگر کسی هم چون من، پس از عمری غفلت به تو رسید، حق دارد که احساس تولدی دوباره کند، حق دارد از تو بخواهد،از این لحظه او را رها نکنی، در فتنه ها و ابتلائات آخر زمان از او دست گیری کنی ،حق دارد به شکرانه این نعمت، پیشانی ادب و شکر بر خاک بساید و با خدای خود چنین زمزمه کند :

الحمد لله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله

 

فرج شما در بسیار دعا کردن برای فرج امام عصر(ع) می باشد .

"خوش آن روزی که مولا باز گردد"

" انا المهدی طنین انداز گردد"

          برگرفته از وب عصر ظهور

زهرا تقوی راد
۱۲:۴۱۲۱
فروردين

تو را "غایب "نامیده اند چون "ظاهر" نیستی نه این که "حاضر" نیستی .

"غیبت " به معنای "حاضر نبودن " تهمت ناروایی است که به تو زده اند و انان که بر این پندارند فرق میان "ظهور" و "حضور" را نمی دانند .

آمدنت که در انتظار آنیم به معنای " ظهور " است نه "حضور " و عاشقانت که هر صبح و شام تو را می خوانند "ظهورت" را از خدا می طلبند نه "حضورت " را .

وقتی ظاهر می شوی همه انگشت حیرت به دندان می گزند و با تعجب می گویند که تو را پیش از این هم دیده اند و راست می گویند چرا که تو در میان مایی. 

جمعه که از راه می رسد صاحبدلان " دل " از دست می دهند و قرار از کف می نهند و قافله ی دل های بی قرار روی به قبله می کنند و آمدنت را انتظار می کشند .

و اینک در ایام فاطمیه با دلدادگانی از خیل مشتاقانت از مادر پهلو شکسته ات خواهانیم تا :

برای ظهورت دعا کند

برای مظلومیت" سید علی" عزیز دل ما دعا کند

برای دل شکسته ی ما دعا کند

برای ...

ما را بکشت این غم چشم انتظاریت

اللهم عجل لولیک الفرج



زهرا تقوی راد
۱۷:۳۷۱۷
فروردين

شش گوشه زهرا (س)

 

از یک طرف سیلے


 
از یک طرف دیوار

 از یک طرف در

از یک طرف مسمار

 از یک طرف پهلو

 از هر طرف آتش!

 

برگرفته از وب (کاش می شد خدا را بوسید

سید محمد رضی زاده )

 

السلام علیک یا فاطمه الزهرا  

 

 

 

 

زهرا تقوی راد
۲۱:۰۴۱۵
فروردين

یاس کبود


یک روز یک باغبونی / یک مرد آسمونی / نهالی کاشت میون باغچه ی مهربونی /
می گفت سفر که رفتم / یک روز و روزگاری / این بوته ی یاس من / می مونه یادگاری /
هرروز غروب عطر یاس / تو کوچه ها می پیچید /میون کوچه باغها / بوی خدا می پیچید /
اونایی که نداشتند /از خوبیها نشونه / دیدن که خوبی یاس / باعث زشتی شونه /
عابرای بی احساس /پا گذاشتن روی یاس / ساقه هاشو شکستند/ آدمای ناسپاس /
یاس جون بعد از اون / تکیه می زد به دیوار / خواست بزنه جونه / اما سر اومد بهار /
یک باغبون دیگه / به شونه یاس را برداشت / پنهون ز نامحرما / تو باغ دیگه ای کاشت /
هزار ساله کوچه ها / پر می شه از عطر یاس / اما مکان اون گل / مونده هنوز ناشناس .

سراینده ؟؟؟

ای کاش فدک این همه اسرار نداشت                      ای کاش مدینه در و دیوار نداشت
فریاد دل محسن زهرا (س)این است                        ای کاش در سوخته مسمار نداشت

السلام علیک یا فاطمه الزهرا

زهرا تقوی راد
۱۰:۴۵۰۷
فروردين
قطعه ای از بهشت

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا

امروز به همراه خانواده سفر به قطعه ای از بهشت به مشهد الرضا به حج فقرا خواهیم داشت نایب الزیاره

 خواهم بود اگر سعادتی باشد .

قربون کبوترای حرمت

قربون این همه  لطف و کرمت

کمکم کن تا بیام تو حرمت

زهرا تقوی راد
۱۷:۴۰۰۶
فروردين

یادمان باشد که: او که زیر سایه دیگری راه می‌رود، خودش سایه‌ای ندارد.

یادمان باشد که: هر روز باید تمرین کرد دل کندن از زندگی را.

یادمان باشد که: در حرکت همیشه افق‌های تازه   ای هم هست.

یادمان باشد که: دست به کاری نزنیم که نتوانیم آن را برای دیگران تعریف کنیم.

یادمان باشد که: آنها که دوستشان داریم می‌توانند دوستمان نداشته باشند.

یادمان باشد که: فرار؛ راه به دخمه‌ای می‌برد برای پنهان شدن نه آزادی.

یادمان باشد که: باورهایمان شاید دروغ باشند.

یادمان باشد که: لبخندمان را توى آیینه جا نگذاریم.

یادمان باشد که: لزومی ندارد همان قدر که تو برای من عزیزی، من هم برایت عزیز باشم.

یادمان باشد که: محبتی که به دیگری می‌کنیم ارضای نیاز به نمایش گذاشتن مهر خودمان نباشد.

یادمان باشد که: اندک است تنهایی ما در مقایسه با تنهایی خورشید.

یادمان باشد که: دلخوشی‌ها هیچکدام ماندگار نیستند.

یادمان باشد که: تا وقتی اوضاع بدتر نشده! یعنی همه چیز رو به راه است.

یادمان باشد که: هوشیاری یعنی زیستن با لحظه‌ها.

یادمان باشد که: آرامش جایی فراتر از ما نیست.

یادمان باشد که: در خسته‌ترین ثانیه‌های عمر هم هنوز رمقی برای انجام برخی کارهای کوچک هست!

یادمان باشد که: لازم است گاهی با خودمان رو راست‌تر از این باشیم که هستیم.

یادمان باشد که: سهم هیچکس را هیچ کجا نگذاشته‌اند، هر کسی سهم خودش را می‌آفریند.

یادمان باشد که: آن هنگام که از دست دادن عادت می‌شود، بدست آوردن هم دیگر آرزو نیست.

یادمان باشد که: پیشترها چیزهایی که برایمان مهم بودند که حالا دیگر مهم نیستند.

یادمان باشد که: آنچه امروز برایمان مهم است، فردا نخواهد بود.

یادمان باشد که: نیازمند کمک‌اند آنها که منتظر کمکشان نشسته‌ایم.

یادمان باشد که: هرگر به تمامی ناامید نمی‌شوی اگر تمام امیدت را به چیزی نبسته باشی.

یادمان باشد که: غیر قابل تحمل وجود ندارد.

یادمان باشد که: گاهی مجبوریم برای راحت کردن خیال دیگران خودمان را خوشحال نشان دهیم.

یادمان باشد که: خوبی آنچه که ندارم این است که نگران از دست دادن‌اش نخواهم

یادمان باشد که: همیشه چند قدم آخر است که سخت‌ترین قسمت راه است.

یادمان باشد که: امید، خوشبختانه از دست دادنی نیست.

یادمان باشد که: به جستجوى راه باشم، نه همراه.

یادمان باشد که: هوشیاری یعنی زیستن با لحظه ها

برگرفته شده از سایت روزنه

ومن می گویم یادم باشد که :

در لحظه لحظه های زندگی کسی ناظر من است کسی که  در اکثر لحظه لحظه های زندگی فراموشش می کنم ودر هنگام گرفتاری به یادش می آورم در حالی که هر لحظه می گوید :

ونحن اقرب الیه من حبل الورید

 

 

زهرا تقوی راد
۱۴:۲۲۰۵
فروردين

امروز سالروز تولدمه

خدا را شکر که با تمام ناسپاسی هایم باز هم نظر لطفش را از من برنداشته و همچنان تمام نعمت های بی دریغش را شامل حالم گردانده.

خدایا چنان کن سرانجام کار                       تو خشنود باشی و ما رستگار

زهرا تقوی راد
۱۷:۵۵۰۴
فروردين


متن زیر چند سطری از یادداشت های نلسون ماندلا؛ چهره سرشناسی است

که نوشته های آموزنده اش برای همه شما دوستان آشناست. بنظرم

تمام متن زیباست و بیشترین زیبایی آن در اینست که خیلی از آنها را

میدانیم ولی گاه بگاه فراموششان میکنیم اما بازخوانی آن در هربار تلنگری

است بر رفتارها، احساسات و باورهایمان که بخود آییم و یادمان باشد که

شاید باور داشتن تمام اینها چندان سخت بنظر نرسد اما عملی کردن آنها

به مراتب سخت تر است!

                                  یادداشتی آموزنده از نلسون ماندلا


من باور دارم ...
که زمان زیادى طول مى‌کشد تا من همان آدمی بشوم که مى‌خواهم.

من باور دارم ...
که قهرمان کسى است که کارى که باید انجام دهد را در زمانى که باید

انجام گیرد، انجام مى‌دهد، صرفنظر از پیامدهاى آن.

من باور دارم ...
که بلوغ بیشتر به انواع تجربیاتى که داشته‌ایم و آنچه از آن‌ها آموخته‌ایم

بستگى دارد تا به این که چند بار جشن تولد گرفته‌ایم.

من باور دارم ...
که ما مسئول کارهایى هستیم که انجام مى‌دهیم، صرفنظر از اینکه چه

احساسى داشته باشیم.

من باور دارم ...
که دو نفر ممکن است دقیقاً به یک چیز نگاه کنند و دو چیز کاملاً

متفاوت را ببینند.

من باور دارم ...
که زندگى ما ممکن است ظرف تنها چند ساعت توسط کسانى که

حتى آن‌ها را نمى‌شناسیم تغییر یابد.

من باور دارم ...
که دعوا و جرّ و بحث دو نفر با هم به معنى این که آن‌ها همدیگر را

دوست ندارند نیست.
و دعوا نکردن دو نفر با هم نیز به معنى این که آن‌ها همدیگر را

دوست دارند نمى‌باشد.

من باور دارم ...
که هر چقدر دوستمان خوب و صمیمى باشد هر از گاهى باعث ناراحتى

ما خواهد شد و ما باید بدین خاطر او را ببخشیم.

من باور دارم ...
که همیشه کافى نیست که توسط دیگران بخشیده شویم، گاهى باید

یاد بگیریم که خودمان هم خودمان را ببخشیم.

من باور دارم ...
که اگر من نگرش و طرز فکرم را کنترل نکنم، او مرا تحت کنترل

خود درخواهد آورد.

من باور دارم ...
که ما مى‌توانیم در یک لحظه کارى کنیم که براى تمام عمر قلب

ما را به درد آورد.

من باور دارم ...
که همیشه باید کسانى که صمیمانه دوستشان دارم را با کلمات

و عبارات زیبا و دوستانه ترک گویم زیرا ممکن است آخرین بارى

باشد که آن‌ها را مى‌بینم.

من باور دارم ...
که گاهى کسانى که انتظار داریم در مواقع پریشانى و درماندگى

به ما ضربه بزنند، به کمک ما مى‌آیند و ما را نجات مى‌دهند.

من باور دارم ...
که دوستى واقعى به رشد خود ادامه خواهد داد حتى در دورترین فاصله‌ها.

 عشق واقعى نیز همین طور است.

من باور دارم ...
که گاهى هنگامى که عصبانى هستم حق دارم که عصبانى باشم امّا

این به من این حق را نمى‌دهد که ظالم و بیرحم باشم.

من باور دارم ...
که صرفنظر از اینکه چقدر دلمان شکسته باشد دنیا به خاطر غم و غصه

ما از حرکت باز نخواهد ایستاد.

من باور دارم ...
که زمینه‌ها و شرایط خانوادگى و اجتماعى برآنچه که هستم تاثیرگذار

بوده‌اند امّا من خودم مسئول آنچه که خواهم شد هستم.

من باور دارم ...
که نباید خیلى براى کشف یک راز کند وکاو کنم، زیرا ممکن است براى

همیشه زندگى مرا تغییر دهد.

من باور دارم ...
که گواهى‌نامه‌ها و تقدیرنامه‌هایى که بر روى دیوار نصب شده‌اند براى

ما احترام و منزلت به ارمغان نخواهند آورد.

من باور دارم ...
شادترین مردم لزوماً کسى که بهترین چیزها را دارد نیست،
بلکه کسى است که از چیزهایى که دارد بهترین استفاده را مى‌کند.

                                    برگرفته شده از سایت روزنه

 

زهرا تقوی راد
۰۱:۱۰۰۳
فروردين

آدم های موفق خودشان را با افرادی که با آنها هم فکر هستند، متحد می‌کنند. آنها اهمیت و ارزش قسمتی از یک گروه بودن را می‌دانند و می توان گفت آدم های موفق 30 فرق کلی با دیگران دارند که دانستن آنها بد نیست :




1. فرصت‌هایی را می‌بینند و پیدا می‌کنند که دیگران آنها را نمی‌بینند.


2. از مشکلات درس می‌گیرند، در حالی که دیگران فقط مشکلات را می‌بینند.


3. روی راه‌حل‌ها تمرکز می‌کنند.


4. هوشیارانه و روشمندانه موفقیت‌شان را می‌سازند، در زمانی که دیگران آرزو می‌کنند موفقیت به سراغ‌شان‌ آید.


5. مثل بقیه ترس‌هایی دارند ولی اجازه نمی‌دهند ترس آنها را کنترل و محدود کند.


6. سوالات درست را به شیوه صحیح از خود می‌پرسند. سوال‌هایی که آنها را در مسیر مثبت ذهنی و روحی قرار می‌دهد.


7. به ندرت از چیزی شکایت می‌کنند و انرژی‌شان را به خاطر آن از دست نمی‌دهند. همه چیزی که شکایت کردن باعث آن است فقط قرار دادن فرد در مسیر منفی‌بافی و بی‌ثمر بودن است.


8. سرزنش نمی‌کنند (واقعا فایده‌اش چیست؟) آنها مسوولیت کارهایشان و نتایج کارهایشان را تماما به عهده می‌گیرند.


9. وقتی ناچارند از ظرفیتی بیش از حد ظرفیت‌شان استفاده کنند همیشه راهی را برای بالا بردن ظرفیت‌شان پیدا می‌کنند و بیشتر از ظرفیت‌شان از خود توقع دارند. آنها از آنچه دارند به نحو کارآمدتری استفاده می‌کنند.


10. همیشه مشغول، فعال و سازنده هستند. هنگامی که اغلب افراد در حال استراحت هستند آنها برنامه‌ریزی کرده و فکر می‌کنند تا وقتی که کارشان را انجام می‌دهند استرس کمتری داشته باشند.


11. خودشان را با افرادی که با آنها هم فکر هستند، متحد می‌کنند. آنها اهمیت و ارزش قسمتی از یک گروه بودن را می‌دانند.


12. بلندپرواز هستند و دوست دارند حیرت‌انگیز باشند. آنها هوشیارانه انتخاب می‌کنند تا بهترین نوع زندگی را داشته باشند و نمی‌گذارند زندگی‌شان اتوماتیک‌وار سپری شود.


13. به‌وضوح و دقیقا می‌دانند که چه چیزی در زندگی می‌خواهند و چه نمی‌خواهند. آنها بهترین واقعیت را دقیقا برای خودشان مجسم و طراحی می‌کنند به جای اینکه صرفا تماشاگر زندگی باشند.


14. بیشتر از آنکه تقلید کنند، نوآوری می‌کنند.


15. در انجام کارهایشان امروز و فردا نمی‌کنند و زندگی‌شان را در انتظار رسیدن بهترین زمان برای انجام کاری از دست نمی‌دهند.


16. آنها دانش‌آموزان مدرسه زندگی هستند و همواره برای یادگیری روی خودشان کار می‌کنند. آنها از راه‌های مختلفی مثل تحصیلات آموزشگاهی، دیدن و شنیدن، پرسیدن، خواندن و تجربه کردن یاد می‌گیرند.


17. همیشه نیمه پر لیوان را می‌بینند و توانایی پیدا کردن راه درست را دارند.


18. دقیقا می‌دانند که چه کاری باید انجام دهند و زندگی‌شان را با از شاخه‌ای به شاخه‌ای دیگر پریدن از دست نمی‌دهند.


19. ریسک‌های حساب‌شده‌ای انجام می‌دهند؛ ریسک‌های مالی، احساسی و شغلی.


20. با مشکلات و چالش‌هایی که برایشان پیش می‌آید سریع و تاثیرگذار روبه‌رو می‌شوند و هیچ وقت در مقابل مشکلات سرشان را زیر برف نمی‌کنند. با چالش‌ها روبه‌رو می‌شوند و از آنها برای پیشرفت خودشان بهره می‌برند.


21. منتظر قسمت و سرنوشت و شانس نمی‌مانند تا آینده‌شان را رقم بزند. آنها بر این باورند که با تعهد و تلاش و فعالیت، بهترین زندگی را برای خودشان می‌سازند.


22. وقتی بیشتر مردم کاری نمی‌کنند؛ آنها مشغول فعالیت هستند. آنها قبل از اینکه مجبور به کاری بشوند، عمل می‌کنند.


23. بیشتر از افراد معمولی روی احساسات‌شان کنترل دارند. آنها همان احساساتی را دارند که ما داریم ولی هیچ‌گاه برده احساسات‌شان نمی‌شوند.


24. ارتباط‌گرهای خوبی هستند و روی رابطه‌ها کار می‌کنند.


25. برای زندگی‌شان برنامه دارند و سعی می‌کنند برنامه‌شان را عملی کنند. زندگی آنها از کارهای برنامه‌ریزی نشده و نتایج اتفاقی عاری است.


26. در زمانی که بیشتر مردم به هر قیمتی می‌خواهند از رنج کشیدن و بودن در شرایط سخت اجتناب کنند، افراد موفق قدر و ارزش کار کردن و بودن در شرایط سخت را می‌فهمند.


27. ارزش‌های زندگی‌شان معلوم است و زندگی‌شان را روی همان ارزش‌ها بنا می‌کنند.


28. تعادل دارند. وقتی از لحاظ مالی موفق هستند، می‌دانند که پول و موفقیت مترادف هم نیستند. آنها می‌دانند افرادی که فقط از نظر مالی در سطح مطلوبی قرار دارند، موفق نیستند. این در حالی است که خیلی‌ها خیال می‌کنند پول همان موفقیت است. ولی آنها دریافته‌اند که پول هم مثل بقیه چیزها یک وسیله است برای دستیابی به موفقیت.


29. اهمیت کنترل داشتن روی خود را درک کرده‌اند. آنها قوی هستند و از اینکه راهی را می‌روند که کمتر کسی می‌تواند برود، شاد می‌شوند.


30. از خودشان مطمئن هستند

آیا شما خود را انسان موفقی می دانید؟؟

برگرفته شده از سایت روزنه

 

 

زهرا تقوی راد
۱۶:۵۴۰۲
فروردين

خدایا .. من همانی هستم که وقت و بی وقت مزاحمت می شوم
همانی که وقتی دلش می گیرد و بغضش می ترکد، می آید سراغت
من همانی ام که همیشه دعاهای عحیب و غریب می کند

و چشم هایش را می بندد و می گوید

من این حرف ها سرم نمی شود. باید دعایم را مستجاب کنی

همانی که گاهی لج می کند و گاهی خودش را برایت لوس می کند
همانی که نمازهایش یکی در میان قضا می شود و کلی روزه نگرفته دارد
همانی که بعضی وقت ها پشت سر مردم حرف می زند

گاهی بد جنس می شود البته گاهی هم خود خواه

 

خدایا می خواهم آنگونه زنده ام نگاه داری که نشکند دلی از زنده بودنم

و آنگونه مرا بمیرانی که کسی به وجد نیاید از نبودنم

 

زهرا تقوی راد