از مرقد مطهر امام ،دلم شهر به شهر با ضریحت همراه است
من مسافری جامانده ام ، دریاب این وجود آشفته را
کربلا بهشت زمین است
با
قلب های سوخته
و
خیمه های آتش گرفته
و
آسمان داغ سوزان
آری
بهشت در آتش متولد می شود .
(دکتر سنگری )
الهی آتش عشق حسین (ع) را از دلهای ما مگیر .
عشق یعنی سرزمین کربلا
عشق یعنی کوفه و شام و بلا
عشق یعنی یک جهان شور و شین
عشق یعنی سوگواری بر حسین(ع)
عشق یعنی آتش افروخته
عشق یعنی خیمه های سوخته
عشق یعنی حاجی بیت الحرام
دل بریدن های حج نا تمام
عشق یعنی غربت نور دو عین
عشق یعنی گریه بر قبر حسین (ع)
رحمت و عشق از تو می بارید
قبل ترها چه با وفا بودی
با توهستم حضرت باران
ظهر روز دهم کجا بودی ؟؟
روز دهم : ظهر عطش
یا اهل العالم :قتل الحسین به کربلا عطشانا
آجرک الله فی مصیبه جدک یا بقیه الله
الهی : قرار نبود اسارت با جسارت همراه باشد .
شب دهم : بوی وصال
بوی ایثار و شهادت بوی خون می آید
عشق از پرده ی اسرار برون می آید
این سوی معرکه آوای جنون می آید
ان سوی معرکه پیوسته قشون می آید
این حسین است که در زمزمه ی مستان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
*******************************
کربلا آیینه در آیینه حیران حسین
لشگر جن و ملک گوش به فرمان حسین
همه ی کون و مکان دست به دامان حسین
زینب آواره ی گیسوی پریشان حسین
آنچه عشاق ندارند سر و سامان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
در عقل نمی آید در عالم دنیایی
لب تشنه کسی ماند با منسب سقایی
*****************************************************
خدایا شرح غم خواندن چه سخت است
ز داغ لاله پژمردن چه سخت است
نمی دانی که با دست بریده
ز پشت اسب افتادن چه سخت است
اگر تیری درون چشم باشد
نمی دانی زمین خوردن چه سخت است
نمی دانی که با چشمان خونین
جمال فاطمه دیدن چه سخت است
کنار علقمه با مشک خالی
ببین شرمنده گردیدن چه سخت است
شب نهم : سقای تشنه لب
حج عباس
چون کمر بهر طواف عشق بست
در طواف اولش افتاد دست
طوف دوم در مصاف داورش
شد فدای دوست دست دیگرش
طوف سوم خون به جای اشک خورد
تیر دشمن آمد و بر مشک خورد
طوف چهارم داشت عزم ترک سر
کرد پیش تیر چشمش را سپر
طوف پنجم از عمود آهنین
گشت سرو قامتش نقش زمین
گشت در طوف ششم از تیغ تیز
عضو عضوش قطعه قطعه ریز ریز
طوف هفتم داده بود از کف قرار
خویشتن را دید در آغوش یار
با زبان حال می گفتش بتول
آفرین عباس من حجت قبول
آفرین عباس من حجت قبول