از عمق ناپیدای مظلومیت ما ،صدایی آمدنت را وعده می داد .
صدا را ،عدل خداوندی صلابت می بخشید و مهر الهی گرما می داد .
و ما هر چه استقامت ، از این صدا گرفتیم و هر چه تحمل ،از این نوا دریافتیم .
درزیر سهمگین ترین شکنجه ها تاب می آوردیم چرا که شکنج زلف تو را می دیدیم .
در کشاکش تازیانه ها ،برق نگاه تو تابمان می داد و صدای گامهای آمدنت ،توانمان می بخشید .
دردها همه از آن رو تاب آوردنی بود که آمدنی بودی .
سنگینی بار انتظار بر پشت ما ، سنگینی یک سال و دو سال نیست یک قرن و دو
قرن نیست.حتی از زمان تودیع یازدهمین خورشید هم نیست .
تاریخ انتظار و شکیبایی ما به آن ظلم که در عاشورا برما رفته ،بر می گردد .
تاریخ استقامت ما ،از آن هم دورتر می رود ،از عاشورا می گذرد و به بعثت
پیامبر می رسد.
اما تاریخ صبر ما و انتظار ما به دورتر بر می گردد . به مظلومیت و تنهایی عیسی ،
به غربت موسی ، به استقامت نوح ، و از همه ی اینها گذر می کند تا به مظلومیت هابیل می رسد .
انتظار و بردباری ما را وسعتی است از هابیل تاکنون و تا برخاستن فریاد جبرئیل در
زمین و آسمان و آوردن مژده ی ظهور .
و در آن زمان هستی حیات خواهد یافت ، عشق پر و بال خواهد گشود و در رگهای
خشکیده ی علم ،خون تازه خواهد دوید . پشت هیولای ظلم و جهل با خاک ،انس
جاودان خواهد گرفت . شیطان خلع سلاح خواهد شد ، انسان برمرکب رشد خواهد
نشست و عروج را زمزمه خواهد کرد .
انشالله
( تلخیص از کتاب خدا کند تو بیایی ، ازسید مهدی شجاعی )
و ،ای کاش ...
اللهم عجل لولیک الفرج