شب تغسیل ماه
آسمان ، این شبها که می رسد عجیب بی قراری می کند و زمین داغ دلش تازه می شود و زخم شرمش سر باز می کند .
ملکوتیان حق دارندسر بر دیوار عرش بگذارند و های های گریه کنند .
و تنها خداست که می تواند تسلای دل علی (ع) باشد .
ماه حق دارد که گوشه ی اختفا را برای گریه اختیار کند و ستارگان چه کنند اگر سر بر شانه ی یکدیگر نگذارند و مصیبت را زبان نگیرند .
آن خانه ،نمی دانم آن شب به چه قدرتی بر پای ایستاده بود ،آن مدینه چه
مدینه ای بودکه چنین مصیبتی را تاب آورد و در هم نشکست آن چه قبرستانی
بود که به خود جرات داد فاطمه (س)را از علی (ع) جدا کند .
گفنه اند در عاشورا وقتی زخم در جان خورشید نشست و زمین پیکر مبارک
حسین – قلب عالم امکان – را بر خویش قطعه قطعه دید ،به لرزه درآمد و آسمان تیره و تار شد
و غبار خشم خداوند از جای جنبید ،در آنجا سجاد علیه السلام دست بر زمین کوفت
و زمین را به آرامش خواند ،سر بر آسمان برداشت و آسمان را دعوت به سکوت کرد
. آسمان و زمین هر دو ، تنها در اجابت فرمان امام خویش آرام گرفتند ،دندان بر جگر نهادند ولی دم نزدند .
چه رازی بود در شهادت زهرا (س) که خانه فرو نریخت ،مدینه زیر و زبر نشد ،عمود خیمه ی آسمان نشکست و زمین متلاشی نگشت ؟
آفرینش این تحمل از کجا آورده بود ؟
اگر در عاشورا سجاد(ع) مشت بر زمین کوفت و آسمان را به آرامش خواند در آن
شب علی (ع) سر بر دیوار کائنات ،ملتقای زمین و آسمان محور آفرینش می سایید و با وجودبی قرار خویش ، همه را به آرامش می خواند .
صلی الله علیک یا فاطمه بنت رسول الله .
بر گرفته از کتاب " خدا کند تو بیایی اثر سید مهدی شجاعی "
ای کاش سجاد (ع) زمین و آسمان را به آرامش نمی خواند ای کاش علی (ع)
همه ی کائنات را به آرامش دعوت نمی کرد ای کاش و ای کاش و ای کاش
عجب صبری خدا دارد ، اگر من جای او بودم ...............