امیر قافله ی عشق

**شاید این جمعه بیاید ،شاید **

**شاید این جمعه بیاید ،شاید **

امیر قافله ی عشق

جان و دل عاشقان نذر ولای علی
نذر علمدار عشق حضرت سید علی

آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
پیوندها

یک داستان جالب

شنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۱، ۰۲:۴۱ ب.ظ

این گفت و گو در جلوی خانه کشاورز انجام شد و زمین آنجا پر از سنگریزه بود. در همین حین پیرمرد خم شد و دو سنگریزه برداشت. دختر که چشمان تیزبینی داشت متوجه شد او دو سنگریزه سیاه از زمین برداشت و داخل کیسه انداخت. ولی چیزی نگفت!

سپس پیرمرد از دخترک خواست که یکی از آنها را از کیسه بیرون بیاورد.

تصور کنید اگر شما آنجا بودید چه کار می کردید؟ چه توصیه ای برای آن دختر داشتید؟

اگر خوب موقعیت را تجزیه و تحلیل کنید می بینید که سه امکان وجود دارد:

1ـ دختر جوان باید آن پیشنهاد را رد کند.

2ـ هر دو سنگریزه را در بیاورد و نشان دهد که پیرمرد تقلب کرده است.

3ـ یکی از آن سنگریزه های سیاه را بیرون بیاورد و با پیرمرد ازدواج کند تا پدرش به زندان نیفتد.

لحظه ای به این شرایط فکر کنید. هدف این حکایت ارزیابی تفاوت بین تفکر منطقی و تفکری است که اصطلاحا جنبی نامیده می شود. معضل این دختر جوان را نمی توان با تفکر منطقی حل کرد.

به نتایج هر یک از این سه گزینه فکر کنید، اگر شما بودید چه کار می کردید؟!

و این کاری است که آن دختر زیرک انجام داد:

دست خود را به داخل کیسه برد و یکی از آن دو سنگریزه را برداشت و به سرعت و با ناشی بازی، بدون اینکه سنگریزه دیده بشود، وانمود کرد که از دستش لغزیده و به زمین افتاده. پیدا کردن آن سنگریزه در بین انبوه سنگریزه های دیگر غیر ممکن بود.

 

در همین لحظه دخترک گفت: آه چقدر من دست و پا چلفتی هستم! اما مهم نیست. اگر سنگریزه ای را که داخل کیسه است دربیاوریم معلوم می شود سنگریزه ای که از دست من افتاد چه رنگی بوده است....

و چون سنگریزه ای که در کیسه بود سیاه بود، پس باید طبق قرار، آن سنگریزه سفید باشد. آن پیرمرد هم نتوانست به حیله گری خود اعتراف کند و شرطی را که گذاشته بود به اجبار پذیرفت و دختر نیز تظاهر کرد که از این نتیجه حیرت کرده است. 

نتیجه ای که 100 درصد به نفع آنها بود.

و اما

1ـ همیشه یک راه حل برای مشکلات پیچیده وجود دارد.

2ـ این حقیقت دارد که ما همیشه از زاویه خوب به مسایل نگاه نمی کنیم.

3ـ هفته شما می تواند سرشار از افکار و ایده های مثبت و تصمیم های عاقلانه باشد.


شما چه نتیجه ی دیگری می توانید از این اتفاق برداشت کنید؟؟؟؟


نظرات  (۶)

سلام! شما چه قدر زود زود آپ می کنید!!!
نتیجه ی دیگه از این داستان خشگل اینکه اگه روحیمون رو نبازیم فکر های راهگشا خود به خود به ذهنمون میاد
پاسخ:
با شروع مدارس دیگه نمی توانم زود به زود آپ کنم
شما دعوت هستید به میتینگ وبلاگ ما با عنوان: "هرمی ها و کلاهبرداری"
پنجشنبه 91/6/23 ساعت 23 تا 1 بامداد.
مثل یه تالار گفتگو. میتونیم جواب سوالهای همدیگه رو هم بدیم.
فرصت مناسبیه برای یه گپ و گفت.
منتظر کامنتها، خاطرات و نظرات مخالف و موافقتون هستیم.
۱۹ شهریور ۹۱ ، ۰۲:۴۳ دختری همنام مادر پهــــلو شکســـته
سلــــــآم استـــــآد...

داستان زیبـــــآیی بود...
پاسخ:
سلام
سلام علیکم وتبریک بابت وبلاگ بسلر زیبا و پر محتوایتان التماس دعا.
یامَن اِسمُهُ دَوا وَ ذِکرُهُ شَفاء
پاسخ:
محتاج دعا
یا درست حرف بزن یا عاقلانه سکوت کن .هربرت
جالب و زیبا بود .
با سلام و خسته نباشید
بزرگترین سایت مزایده آنلاین.شما میتوانید با عضویت در سایت و خریدن بلیط در مزایده ها شرکت کنید و برنده شوید و ما آن محصول را با قیمتی که شما در مزایده برنده شدید به شما تقدیم خواهیم کرد یا مبلغ را به حسابتان واریز میکنیم.تمام پرداخت ها یک ربع بعد از تایید مدیریت به حساب شما واریز میشود.تمام کالاهای خودتان را با بیشتر از 90% تخفیف در سایت www.online2bid.com خریداری کنید.