خدایا
دریغا، از تو بجز نامی هیچ نمی دانم
از این پنجره که پیش روی من نشانده ای
یک شب به خانه ی من بیا
برای تو طاق نوری از بهار می بندم
و برایت فرشی می بافم از گل یاس
پس به خانه ی من بیا
سلمان هراتی