دل تنگ
چهارشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۲، ۰۷:۳۶ ب.ظ
الان پدر و مادر و خواهر هایم در حال رفتن به مشهد هستند
من جامانده ام ، نه ،من طلبیده نشدم ،چقدر بی لیاقتم
فقط اشکهایم به دادم می رسند
*************************************
به شیشه های اتاقم دوباره "ها" کردم
و از نوشتن اسمت بر آن حیا کردم
به روی شیشه کشیدم شبیه یک گنبد
به پای شیشه نشستم "رضا،رضا" کردم
۹۲/۰۶/۱۳
ضامنم شاه خراسان بود خوبتر است