طاق نور

خدایا

دریغا، از تو بجز نامی هیچ نمی دانم

از این پنجره که پیش روی من نشانده ای

یک شب به خانه ی من بیا

خدایا

برای تو طاق نوری از بهار می بندم

و برایت فرشی می بافم از گل یاس

پس به خانه ی من بیا

سلمان هراتی

 

تقلب حلال

 امروز در کلاس چهارم تجربی وقتی از حق الناس تقلب سخن گفتیم ،

زیوری دختر گلم خیلی با جدیت و مظلومیت گفت " کاش خدا تقلب را حلال می کرد "

 

تصور کنید کلاس را بعد ازگفتن این جمله  

 

       

سکه و اسکناس

 دیروز با دانش آموزانم صحبت در مورد عارفانی چون آیت الله بهجت و... داشتیم

بعضی عقایدشان زیبا و بعضی ......و بعضی دیگر آنچنان که به قول معروف سرم سوت می کشید

اما نتیجه ی بحث این شد که :

" سکه ها همیشه صدا دارند اما

اسکناس ها بی صدا

پس : هنگامی که ارزش و مقام انسان بالا می رود

بیشتر آرام و بی صدا و گمنام می شود "

همچون آیت الله بهجت ، آیت الله آقا تهرانی ، آیت الله خوشوقت و....

 

من معلم هستم

تقدیم به دانش آموزان خوبم

آنچه را آموخته ام

با سخاوتمندی ،به تو می آموزم

به تو می آموزم "الف "ایمان را

تا که روحت با آن ،نور و صیقل یابد

به تو می آموم ،که چگونه

 عشق را در دل خود ضرب (×) کنی

و سپس بر همگان تقسیمش

و چطور نامساوی هارا به تساوی (=)بکشی

 

دست دعایت

بوی بهشت و اجابت می دهد دست دعایت مادر 

 

برایم دعا کن سخت محتاجم

 

دوستت دارم

 

 

میلاد کوثر

فخر زمان فاطمه ی اطهری            پیک خدا را چه نکو دختری

         گوهر یک دانه ی دریای وحی          رحمت حق ، شافعه ی محشری

زهد و صلاح وشرف و و فضل را        هم قدر و هم قدم حیدری

  یازده اختر که درخشش گرفت         در فلک دین ،همه را مادری

نسل فزاینده و پاینده را                کوثر گویند ، تو آن کوثری

      ملک تو مرز ملکوت خداست           کی به هوای فدک و خیبری ؟

آنچه که در وصف تو گویند باز          برتر و بالاتر و والاتری

(الهی قمشه ای )

 

ما و نقره

 

در  آیه 3:3 آمده است:

او در جایگاه پالاینده و خالص کننده نقره خواهد نشست.»

 

این آیه برخی از خانمهای کلاس انجیل  خوانی را دچار سردرگمی کرد. آنها نمی‌دانستند

 

که این عبارت در مورد ویژگی و ماهیت خداوند چه مفهومی می‌تواند داشته باشد.

 

از این رو یکی از خانمها پیشنهاد داد فرایند تصفیه و پالایش نقره را بررسی کند و نتیجه را

 

در جلسه بعدی انجیل خوانی به اطلاع سایرین برساند.

زنده بودن و زندگی

زنده بودن ، حرکتی است افقی ، از گهواره تا گور

اما زندگی کردن ، حرکتی است عمودی از زمین تا آسمان

تا ما کدامین را برگزینیم زنده بودن یا زندگی کردن را ؟

 

بدرود

بریز آب روان اسما، ولی آهسته آهسته
به جسم اطهر زهرا ولی آهسته آهسته
بریز آب روان تا من، بشویم مخفی از دشمن
تنش از زیر پیراهن، ولی آهسته آهسته
ببین بشکسته پهلویش، سیه گردیده بازویش
تو خود ریز آب بر رویش، ولی آهسته آهسته
همه خواب و علی بیدار، سرش بنهاده بر دیوار
بگرید از فراق یار، ولی آهسته آهسته
حسن ای نورچشمانم حسین ای راحت جانم
بنالید ای عزیزانم، ولی آهسته آهسته
بیا ای دخترم زینب به پیش مادرت امشب
بخوان او را به تاب و تب، ولی آهسته آهسته
روم شب ها سراغ او، به قبر بی چراغ او
کنم زاری ز داغ او، ولی آهسته آهسته

 

**************************************************

 

بر دوش می گذارد و از خانه می برد

امشب، علی حقیقت پهلو شکسته را

 

آجرک الله فی مصیبه امک یا بقیه الله

 

عیادت

 مگر نه این که عیادت بیمار ثواب دارد

یابن الزهرا : ما را به مدینه به عیادت مادرت ببر

عیادت کنندگان مدینه، فقط نمک بر زخم مادر پهلو شکسته ات می پاشند .