می زنم امروز در کوی تولایت قدم
تا بگیری دست این افتاده را فردا ، جواد
یا صاحب الزمان
یا امام رئوف
تسلیت ما را پذیرا باشید
می زنم امروز در کوی تولایت قدم
تا بگیری دست این افتاده را فردا ، جواد
یا صاحب الزمان
یا امام رئوف
تسلیت ما را پذیرا باشید
دیدی که مار؛چه پوست زیبا و نرمی دارد!؟
اما باطنش پر از زهر است.
اگر زیباییش جذبمان کند،زهرش ما را می کشد.
دنیا اینچنین است.
ظاهری زیبا و فریب دهنده،
و باطنی کشنده و نابود کننده.
شاید بشود گفت:
آمریکا هم مثل مار است.
چون مصداق واقعی دنیاست البته با تمام آلودگی هایش.
قدرت و ثروت و تکنولوژی آن فریب دهنده است.
ولی به محض نزدیک شدن،آدم را نابود می کند.
مثل عراق
مثل لیبی
مثل مصر...
نمیدانم،ایکاش روحانی این چیزها را بفهمد.
و با یک تلفن،فریب نخورد.
هرچند که پاسخ به تلفن آنها،بوی فریب خوردن می داد.
امانت گرفته شده از وب "به شرط چاقو "
شب بیستوپنجم:شب دحو الارض است،یعنى پهن شدن زمین از زیر کعبه به روى آب،و از شبهاى بسیار شریف است که رحمت خدا در آن نازل مىشود،و قیام به عبادت د رآن اجر بسیار دارد،و از حسن بن على وشّاء روایت شده که گفته:من کودک بودم که با پدرم در شب بیستوپنجم ماه ذو القعده،در خدمت حضرت رضا علیه السّلام شام خوردیم،حضرت فرمود امشب حضرت ابراهیم و حضرت عیسى علیهما السلام متولّد شدهاند،و زمین از زیر کعبه پهن شده،پس هرکه روزش را روزه بدارد،چنان است که شصت ماه روزه داشته باشد،و در روایت دیگر است که فرمود:در این روز حضرت قائم(عج)قیام خواهد کرد. روز بیستوپنجم:روز دحو الارض است،یکى از آن چهار روزى است،که در تمام سال به فضیلت روزه ممتاز است،و در روایتى آمده:که روزه این روز همانند روزه هفتاد سال است و در روایت دیگر آمده که کفاره هفتاد سال است،و هرکه این روز را روزه بدارد،و شب را
(با لحن دانش آموزی بخوانید )
دانش آموز 1: خانم ،می خواهید درس بدید ؟؟!!
دانش آموز 2: خانم تو رو خدا ،می خواهیم حرف بزنیم .
دانش آموز 3: خانم آخه حرفهای 3-4 ماه مونده رو دلمون .
دانش آموز 4: خانم آخه کدوم معلمی روز اول درس می ده ؟؟!!
دانش آموز 5: خانم ما برای خودتون می گیم درس ندید ،که خسته نشید !!!!!
دانش آموز 6:خانم بالاخره چی کار کنیم ؟؟
دانش آموز 7: عصبانی
دانش اموزان میز آخر :
دانش آموز بی تفاوت
و من در کمال آرامش : خب بچه ها اگر حرفهاتون تمام شد لطفا کتابهای (عروض و قافیه ) روی میز
قیافه ی اکثریت کلاس
*****************************************
دانش آموزه ما داریم !!!!
از آن زمان که خواهر سلطان ما شدی
بانو ، شما ملیکة ایران ما شدی
از آسمان وجود تو بر ما نزول کرد
تا کوثر دوباره قرآن ما شدی
منت گذاشت بر سر ما ناز مقدمت
وقتی که آمدی تو و مهمان ما شدی
با هر قدم به سینه ما جا گرفته ای
یعنی تو صاحب دل ما جان ما شدی
بانی خیر و برکت این خطه گشته ای
وقتی نسیم سبز بیابان ما شدی
روز دختر بر دختران عزیز مبارک
الان پدر و مادر و خواهر هایم در حال رفتن به مشهد هستند
من جامانده ام ، نه ،من طلبیده نشدم ،چقدر بی لیاقتم
فقط اشکهایم به دادم می رسند
*************************************
به شیشه های اتاقم دوباره "ها" کردم
و از نوشتن اسمت بر آن حیا کردم
به روی شیشه کشیدم شبیه یک گنبد
به پای شیشه نشستم "رضا،رضا" کردم