یک نفس یاد خدا
یک سبد عشق و صفا
یک بغل شبنم صبح
یک هزار آیینه از جنس دعا
همه تقدیم شما
پیشاپیش عیدتان مبارک
یادمان باشد فاطمیه است
می گفت : احساسات شبیه امواج هستند
نمی توانیم مانع آمدنشان شویم
اما می توانیم انتخاب کنیم ،چگونه سوارشان شویم
خوب که به جمله اش فکر می کنم میبینم که چه زیبا می گفت ..
سعید گلم ، پسر مامان
در فرهنگ واژگان باور من بهار یعنی :
موفقیت تو
پسر پرتلاشم : کسب رتبه ی اول منطقه 8 ،در چهارآزمون سراسری مبتکران را به تو تبرک می گویم
موفقیت روز افزونت را در عرصه ی علم و عمل در سایه ی حق خواهانم
جایزه در راه است ، منتظر بمان (شاید برسد یا شاید نرسد )
مهدیه ی عزیز :خواهر گلم
کسب مقام دوم گزارش نویسی، در نوزدهمین دوره جشنواره مطبوعات و خبرگزاری ها ، گوارای وجودت
هدیه هایت با من نصف ، به این مناسبت که من خواهر گلت هستم .
بسیار شادمان شدیم از این موفقیت شما ، اینجوری
به علت کمبود بودجه فعلا این گل تقدیم حضورت
مرد روستایی فقط یک پسر داشت ،چند سالی اورا به آکسفورد فرستاد تا تحصیل کند .جوان تحصیل کرده در یکی از تعطیلات به روستا بازگشت تا از پدر و مادرش دیدار کند .
یک شب وقتی آماده ی صرف شام شدند جز دو تکه مرغ غذای دیگری نداشتند ، پدر رو به فرزند تحصیل کرده کردو گفت " فرزانه فرزند همانطور که می دانی مخارج زیادی متحمل شدم تا تو را به دانشگاه فرستادم ، حالا خیلی میل دارم بدانم در آنجا چه اموخته ای ؟؟
جوان عاقل گفت : " پدر عزیز ، سفسطه آموختم با این علم می توانم ثابت کنم که در حال حاضر داخل این بشقاب غذا سه تکه مرغ بریان وجود دارد . "
نامه و نقاشی یک دانش آموزدبستانی به امام زمان(عج)
اللهم عجل لولیک الفرج
دوزخیان بیشتر از دنیا در دوزخ خوشند
زیرا
درآنجا از خدا باخبرند و دردنیا از خدا بی خبر
مولانا